مسئولی به بازدید یک دیوانهخانه رفت. در حیاط متوجه مردی شد که در گوشهای نشسته بود، سر در گریبان، دست بر سینه، آرام گریه میکرد و زیر لب میگفت: هما، هما، هما... از رئیس دیوانهخانه علت را جستجو کرد. رئیس گفت قربان این مرد عاشق هما نامی بوده اما به او نرسیده است و حالا اینگونه عقل و هوشش از دست رفته. بازدید ادامه پیدا کرد و مسئول مربوطه بعد از مدتی وارد بخش بیماران خطرناک شد و مردی را دید که دست و پایش در زنجیر بود و در حالیکه این زنجیرها را بالا میبرد و به زمین میکوبید فریاد میزد: هما، هما، هما... دوباره از رئیس دیوانهخانه علت را پرسوجو کرد. رئیس گفت قربان ایشان همسر همان هما خانم هستند که در پی وصلت با او و از دست کارهایش اینگونه عقل و هوشش از دست رفته! خیلی از اهداف و آرزوها در زندگی، اگر درست تعریف نشوند، میتوانند چیزی شبیه به عشق هما خانم باشند. دست نیافتن به آن یک دردسر است و دستیافتن به آن هزار دردسر. مثلا ادامه تحصیل. اگر ادامه تحصیل در غرب صرفا ابزاری باشد برای مهاجرت، نرسیدن به آن میتواند باعث سرخوردگی باشد، اما رسیدن به آن هم میتواند دردسرهای فراوانی داشته باشد. ادامه تحصیل، اگر به معنای واقعی تحصیل علم باشد، یعنی شوق به یادگیری، تلاش شبانهروزی و برنامهریزی دقیق. باور کنید در عرض یکی دو سال محیط میتواند برای شما عادی شود. آن وقت است که اگر هدف دقیقی نداشته باشید، ممکن است خودتان را در شهری کوچک در ناکجاآبادی در آمریکا بیابید در حالیکه به رشتهتان علاقه ندارید، با استادتان مشکل دارید و غم غربت و تنهایی هم مشکلات را مضاعف میکند. راهکار چیست؟ برنامهریزی دقیق برای اهداف بعدی. اگر از دانشگاهی پذیرش گرفتید، یادتان باشد این تازه اول راه است. شما باید منظمتر و سختکوشتر از گذشته برای اهداف آینده برنامهریزی و تلاش کنید. به شخصه تلاشم در فضای مجازی این بوده و هست که مطالب آموزشی در رابطه با این نوع از برنامهریزیهای تحصیلی را برای شما فراهم کنم. علیالحساب شما را رجوع میدهم به دو پستی که وقت زیادی برای آنها گذاشتم و در آنها سعی کردم مدلی برای موفقیت دانشجویان ارائه بدهم، به این امید که همگی به همایتان برسید و کارتان به زنجیر هم نکشد! پست اول - برنامهریزی استراتژیک https://lnkd.in/guSqFQ_2 پست دوم - مدیریت هوش هیجانی https://lnkd.in/gaAKyy3y
Happy Moallem's Day! 💐 Great post! 👌
هیچوقت پست های شما رو نخونده و بدون تامل رد نکردم و نخواهم کرد استاد عزیز کاملا درسته🌹👌من با هدف یادگیری علم و انجام پروژه های کوچک و بزرگ و برنامه دقیق برای یادگیری و تحصیل مهاجرت رو انتخاب کردم وخیلی ها رو این یک سال و نیم دیدم که هدفشون فقط خارج از ایران شدن بوده و متاسفانه تحصیل خوره ی روحشون شده اینجا ، من با اینکه هفتگی چهل ساعت اونهم شیفت شب کار میکنم که شهریه و هزینه های خودم رو پرداخت کنم اما همچنان شوق و اشتیاقم برای علم و علوم کامپیوتر و مباحثی که دوست دارم برام مثل سوخت بی پایانیه که بعضی وقتا بعد از سرکار بعد ازحدود ۳۰ ساعت نخوابیدن و کار کردن مستقیم با عشق میرم سرکلاس✨
در کتاب کلیله و دمنه حکایتی هست که روباهی از کنار رودخانه می گذشت دید یه زرافه تو رودخانه ست بهش گفت آب تا کجاست زرافه گفت تا زانوها ... روباه به آب پرید و در حال غرق شدن فریاد زد تو که گفتی تا زانوهاست زرافه هم جواب داد بله تا زانوهای من!!! این حکایت توصیف دقیقی از "اقدام کورکوانه و شتابزده" با "مشاوره نادرست" یا "درک سطحی از یک مساله مهم" هست. نباید فریب ظاهر دنیای بیرون خورد و نه با بررسی سطحی راه مهمی انتخاب کرد
آقای دکتر ، علیرغم مشغله که دارید، بسیار اسناد کاربردی و مفیدی تهیه کردید، جدا از جایگاه و رتبه برجسته علمی حضرتعالی، زحمات شما برای رشد، توسعه فردی و دانش علمی هموطنانتان بسیار ستودنی و قابل احترام است. پایدار باشید همیشه 🙏🙏
استاد چطور میشه مطمئن شد از اینکه آیا هدف ادامهی تحصیل در غرب به دلیل ذوق و علاقه به علم و علم آموزی هست و یا بخاطر اینکه راهی هست برای مهاجرت؟ مگر میشه آرزوی زندگی توی یک جامعه و کشور امن رو از دل اهداف جوون ایرانی جدا کرد؟ تمام اهداف و آرزوهای دانشجویان ایرانی توی زندگی و ساختن یک آیندهی موفق خلاصه میشه و هرچند عاشق علم و محیط آموزشی باشه،هرچقدر که جلوتر میره،سنگ اندازی ها،محدودیت های جنسیتی و سیاسی و ... رو که میبینه ، مجبور به مهاجرت میشه. از نظر من نمیشه علاقه به تحصیل و تمایل برای زندگی توی یک شرایط باثبات رو از مهاجرت تحصیلی دانشجویان ایرانی ،جدا کرد.
با سپاس از شما که وقت می گذارید و تجربه های ارزشمندتون رو به اشتراک میگذارید. من در ایران دکتری گرفتم. در کل دوران تحصیل ام هم در بهترین دانشگاه های ایران بودم. با گروه ها و اساتید بنامی کار کردم. رزومه علمی خوبی دارم. در صنعت و استارت آپ تجربه کار دارم به جرات می تونم بگم بسیار سخت گوش بوده و هستم. اما حاصل این همه گذران عمر در ایران کور شدن امید به اینده وکاهش چشمگیر اشتیاق به علم است. و مصمم به مهاجرت. و دلیل اصلی ام برای مهاجرت قطعا علم نیست. مشتاقم در قرن 21 زندگی کنم نه در دیکتاتوری که طبق قوانین سال پیش حکومت کنندn. زجر میکشم که مالیات و دست رنجم صرف امور حکومتی شود دوست دارم مردم شاد دور و برم ببینم تجربه ای هم از آزادی و کرامت انسانی داشته اشم چیزهایی که مثل مرگ تا کنون تجربه ای از ان ندارم. به عنوان یک مادر بالقوه، دوست دارم فرزندی داشته باشم که نفهمد گشت ارشاد چیست؟ سرعت پهباد فلان و موشک بالستیک چقدر است؟ قیمت دلار چقدر است؟ و تجربه ای از زندگی در خاورمیانه نداشته باشد اشتیاق باقی به علم را در محیط علمی پیشرفته داشته باشم نه در حاشیه های حراست دانشگاه و التماس برای قرض گرفتن مواد ازمایشگاهی این لیست میتواند برای من تا بیش از صد مورد باشد هر کدام از ما میتواند برای هرکاری صدها دلیل داشته باشد که برای دیگری همه ان صدها دلیل بی معنی باشد. بنظر من پدیده مهاجرت و دلیل مهاجرت برای هرفرد سوار بر این موج متفاوت باشد و لزوما تنها دلیل نمیتواند عشق به علم باشد
سلام آقای دکتر. بسیار لذت بردم از متن و تفسیری که از زندگی دارید. در تایید حرف های شما این را هم دوست دارم اضافه کنم که به نظر من لذت بردن از انجام کاری که می کنم مهمترین فاکتور و انگیزه برای ادامه دادن است. خواه در دانشگاهی در کشور آمریکا خواه در اصفهان که محل زندگی بنده است. واقعا این مسئله همیشه مهمترین دغدغه ی من بوده.
مثال جالبی بود از واقعیتی که چندان مورد توجه نیست، خیلی این جمله رو شنیدیم که: کافیه پام برسه اون ور ….!!! این جمله، به نظرم شروع یک مسیر نادرسته!
ممنونم مسعود جان. خیلی خیلی بیان زیبایی داری و با تمام وجود داری تجربیاتت رو به بچه ها منتقل میکنی. شخصا ندیدمت ولی میدونم قلب بزرگی داری.
Broadcast Engineer, Electrical Engineer
1moمثل همیشه عالی و مثبت دکتر جان🙏🏻 در ایران فردا روز معلم و استاد هستش، این روز رو با اینکه توفیق علم آموزی از محضر شما نداشتم، خدمتتون تبریک میگم🌹🌷🌺